✘ یواشکـــی هـــآمون ✘
✘سلـــــآم ما دوتـــآ ( ستـــ☆ــآره و علــ❤ــی ) میخوایم از یواشکـ✘ــی هـــآمون بگیـــم

 

امشب می تونی هرآرزویی داری بگی
امشب یکی هست که صدات رو میشنوه
یکی که توی خلوت اشکات پا میذاره
شب آرزوهاست
منو از یاد نبر :(

+ برای خودمو عشقم خیلی آرزو کردم ... همچنین برای داداش محمود و فاطمه جونم ...

+ امیدوارم همه ی عاشقا بهم برسن ...

+ دلم واسه آقایی خیلی تنگ شده ...

 


برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, | 20:28 | setareh |

 

صبح ساعت 5 بلند شدم نشستم به درس خوندن ... استرس داشتم شدید ...

فک میکردم از اینکه اولین امتحانمه استرس دارم .... خلاصه رفتم سرجلسه و نسبتا امتحانمو خوب دادم ...

بعدش قرار بود برم دفتر کار علی ... رفتم گل فروشی و براش گل خریدم ... به عنوان تبریک واسه دفترکارش ...

یه دربست گرفتمو وقتی رسیدم اونجا دیدم محمود و فاطمه و کیمیا هم هستن .. خوش گذشت ...

حیف که دیر رسیدم و باید زود هم میرفتم ... وقتی برگشتم خونه دیدم گوشی نیس

همه جارو گشتم .. از کیفم گرفته تا کل اتاقم ... به دوستام زنگ زدم ... با بابام رفتم دم مدرسه ام ...

نبود که نبود ... تا الان داشتم بخاطرش گریه میکردم ...

دیگه چجوری با عشقم در ارتباط باشم ...

بابام هم گفت فعلا دور گوشی رو خط بکشم تا بعد امتحانام ....

 


برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, | 14:13 | setareh |

 

سلــــآم ...

امروز مثه اسکولا پاشدم رفتم مدرسه !

مدرسه هم زنگید به سرویسامون که بیاد و ببرتمون خونه هامون !

سرویس که مارو گذاشت دم در خونه جیم کردم و یه تاکسی گرفتم رفتم دفتر کار آقامون

یه ذره بهم ریخته بود .. بهش گفتم سه شنبه میام با کمک هم اینجارو درست میکنیم

بعد از یه ساعت بهش گفتم که منو ببره خونه ..

در کل روز خوبی بود ...

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, | 18:14 | setareh |

 

لذتي که در فشار دادن معشوق

 تا مرز شکستن استخوانها و

گاز گرفتن تا مرز کندن گوشت اوست

در نوازش و بوسه ي عاشقانه به وي نيست !

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, | 21:53 | Ali |

 

خیلی ناراحتم از دست آقایی ... :(

رمزمو عوض کرده ... دیگه نمیذاره برم سایتی که اونجا باهاش آشنا شدم ...

خودش رو هم بن کرده ...

هی بهش میگم بیا پیشم ... نمیاد ... میگه کار دارم ...

آخه این شرکت چی داره که کاراش مهم تر از منه ؟ ... :(

دیگه دوشت ندالم ... :(

بعدشم همش گازم میگیره ... مثه این ... :(

 


برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, | 21:36 | setareh |

 

عشقم حالش خوبـــ نیســ

منتظریم تا جـــواب آزمـــآیشاش بیـــآد

خیلیــــ نگرانمـــ

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, | 21:31 | setareh |

بـــوســهــ بــا طَــعمــِ اِســپــِــرســو

نـــمی فـَـهـمَـمــ

یــا ایــن قــهوه هــآ،قُــلّابـــی هَـسـتَــند

یــآ لَــب هــآے تــ♥ــو زیـــآدی عَــسَـلَـند
 
 

وایسا دنیا


 


برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, | 12:40 | Ali |

 

مردی را میشناسم که هنگام عصبانیت

داد نمیزند ، ناسزا نمیگوید ، نمیشکند ، تهمت نمیزند

تنها " قدم " میزند و در خلوت خود فرو میرود و خالی میکند تمام خشم خود را

تا مبادا به کسی که دوستش میدارد از  گل کمتر گفته باشد !
 

پ.ن : عاشقتم مرد من

  

 

Naghmehsara.ir (33)

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, | 19:52 | setareh |

من عاشق اين سوالم که بپرسم

 من کجاي زندگيتم ؟؟

طرفم بگه

 تو هـــــــمه زندگيمي عشقم?

دارين همچين کسي رو ؟ اگه دارين به هيچ قيمتي از دستش ندين

پ.ن : تو همه ی زندگی منی عشقم

 

 

 

 

rb

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, | 10:24 | setareh |