✘ یواشکـــی هـــآمون ✘
✘سلـــــآم ما دوتـــآ ( ستـــ☆ــآره و علــ❤ــی ) میخوایم از یواشکـ✘ــی هـــآمون بگیـــم

 

  بـــه نـــآم تکــ نوازنده ی گیــــتآر عشقــــ

سلــــآم

به وبلاگ مـــا خوش اومدین

نظر یادتون نره

 

مثل تو با کی تا آخر می مونم بزار عشقم و کل دنیا بدونن
از ته دلم می خوام که با تو بگذرن روزام
می بینم تورو حتی تو خواب و تو رویا

تو فکر تو میرم از عشق تو جون می گیرم
بخاطر تو میمیرم تو پر کردی دنیام و
اگه تو فکر من باشی نمیزارم که تنها شی
تو زیبایی مثل نقاشی همونی که می خوام و

عشقم جونم قلبم عمرم
کنار تو می مونم وقتی غمگین میشی
بازم لباتو می خندونم
حالم خوبه وقتی قلبم به قلبتو نزدیکه
خوشم میاد وقتی فاصله بین ما یه مرز باریکه


برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 27 فروردين 1398برچسب:, | 14:47 | setareh |

 

امروز رفتم زیست خاور که واسه آقایی کادو بخرم ..

آقایی خیلی وقته که واسم حلقه خریده ... ولی خب برام بزرگ بود ...

رفتم تنگش کردم و یه حلقه هم واسه علی خریدم

چند روز دیگه بهش میدم ... امیدوارم خوشش بیاد

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, | 12:47 | setareh |

 

ای تمام زندگی و هستی ام

عشق را با تو تجربه كردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه در صدف سرخ قلبم جای دارد.

بهترینم ...

 به پای همه خوبیهایت برایت خوب بودن، خوب ماندن و خوب دیدن را آرزو می كنم.

روز مرد را به تو عزیزترینم تبریك می گویم.

دوست دارم عشق من ...

 


برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:, | 22:31 | setareh |

 

سلــــآم همگـــیـــ

این چند وقت که گوشی نداشتم خیلی سخت گذشت ...

به بابا هم که میگفتم میگفت ولش کن ...

گوشی میخوای چیکار ؟

از ترفند قهر کردن استفاده کردم چون میدونستم رو این موضوع حساسه ...

ته تغاری ام دیگه

دیروز بعد امتحان علی اومد دنبالم ... وقتی دیدمش یادم رفت که باهاش قهرم

و باید سرسنگین باشم ...

در هر صورت خوش گذشت ...

گرچه یه کاری کرد که منو ترسوند و اشکمو در آورد ...

خودت میدونی چی میگم آقایی ...

موقع برگشتن تو ماشین سرمو گذاشتم رو شونش ... خیلی خسته بودم ...

اونم دستشو انداخت دور گردنم و پیشونیمو بوسید ...

چقدر خوبه که میدونی همیشه یه نفر هست که تا آخرش تکیه گاهته ...

آقایی واست دعا کردم قراردادت به خوبی و خوشی انجام بشه ...

 


برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:, | 11:48 | setareh |

 

امشب می تونی هرآرزویی داری بگی
امشب یکی هست که صدات رو میشنوه
یکی که توی خلوت اشکات پا میذاره
شب آرزوهاست
منو از یاد نبر :(

+ برای خودمو عشقم خیلی آرزو کردم ... همچنین برای داداش محمود و فاطمه جونم ...

+ امیدوارم همه ی عاشقا بهم برسن ...

+ دلم واسه آقایی خیلی تنگ شده ...

 


برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, | 20:28 | setareh |

 

صبح ساعت 5 بلند شدم نشستم به درس خوندن ... استرس داشتم شدید ...

فک میکردم از اینکه اولین امتحانمه استرس دارم .... خلاصه رفتم سرجلسه و نسبتا امتحانمو خوب دادم ...

بعدش قرار بود برم دفتر کار علی ... رفتم گل فروشی و براش گل خریدم ... به عنوان تبریک واسه دفترکارش ...

یه دربست گرفتمو وقتی رسیدم اونجا دیدم محمود و فاطمه و کیمیا هم هستن .. خوش گذشت ...

حیف که دیر رسیدم و باید زود هم میرفتم ... وقتی برگشتم خونه دیدم گوشی نیس

همه جارو گشتم .. از کیفم گرفته تا کل اتاقم ... به دوستام زنگ زدم ... با بابام رفتم دم مدرسه ام ...

نبود که نبود ... تا الان داشتم بخاطرش گریه میکردم ...

دیگه چجوری با عشقم در ارتباط باشم ...

بابام هم گفت فعلا دور گوشی رو خط بکشم تا بعد امتحانام ....

 


برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, | 14:13 | setareh |

 

سلــــآم ...

امروز مثه اسکولا پاشدم رفتم مدرسه !

مدرسه هم زنگید به سرویسامون که بیاد و ببرتمون خونه هامون !

سرویس که مارو گذاشت دم در خونه جیم کردم و یه تاکسی گرفتم رفتم دفتر کار آقامون

یه ذره بهم ریخته بود .. بهش گفتم سه شنبه میام با کمک هم اینجارو درست میکنیم

بعد از یه ساعت بهش گفتم که منو ببره خونه ..

در کل روز خوبی بود ...

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, | 18:14 | setareh |

 

لذتي که در فشار دادن معشوق

 تا مرز شکستن استخوانها و

گاز گرفتن تا مرز کندن گوشت اوست

در نوازش و بوسه ي عاشقانه به وي نيست !

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, | 21:53 | Ali |

 

خیلی ناراحتم از دست آقایی ... :(

رمزمو عوض کرده ... دیگه نمیذاره برم سایتی که اونجا باهاش آشنا شدم ...

خودش رو هم بن کرده ...

هی بهش میگم بیا پیشم ... نمیاد ... میگه کار دارم ...

آخه این شرکت چی داره که کاراش مهم تر از منه ؟ ... :(

دیگه دوشت ندالم ... :(

بعدشم همش گازم میگیره ... مثه این ... :(

 


برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, | 21:36 | setareh |

 

عشقم حالش خوبـــ نیســ

منتظریم تا جـــواب آزمـــآیشاش بیـــآد

خیلیــــ نگرانمـــ

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, | 21:31 | setareh |

بـــوســهــ بــا طَــعمــِ اِســپــِــرســو

نـــمی فـَـهـمَـمــ

یــا ایــن قــهوه هــآ،قُــلّابـــی هَـسـتَــند

یــآ لَــب هــآے تــ♥ــو زیـــآدی عَــسَـلَـند
 
 

وایسا دنیا


 


برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, | 12:40 | Ali |

 

مردی را میشناسم که هنگام عصبانیت

داد نمیزند ، ناسزا نمیگوید ، نمیشکند ، تهمت نمیزند

تنها " قدم " میزند و در خلوت خود فرو میرود و خالی میکند تمام خشم خود را

تا مبادا به کسی که دوستش میدارد از  گل کمتر گفته باشد !
 

پ.ن : عاشقتم مرد من

  

 

Naghmehsara.ir (33)

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, | 19:52 | setareh |

من عاشق اين سوالم که بپرسم

 من کجاي زندگيتم ؟؟

طرفم بگه

 تو هـــــــمه زندگيمي عشقم?

دارين همچين کسي رو ؟ اگه دارين به هيچ قيمتي از دستش ندين

پ.ن : تو همه ی زندگی منی عشقم

 

 

 

 

rb

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, | 10:24 | setareh |

امشبـــ
دیوانگى در من بالا زدهـــ !
نه سکوتـــ
نه موسیقىـــ
نه حتى سیگــــآر
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگىـــ را تسکین نمى دهـــد
جز عطر تنت لعنتىــــ

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, | 15:51 | Ali |

کــــــجـا !!؟
همـین جــــاسـت آغــوشِ مـن !
که روزی هـــزار بـــار میــخـوانــمت کـه :
بیــــــــــا…
و تـــو ..
هــر بـــار ..
بــا شیطــنتـی تمـــــــام !
صــــدا نــــازک میـکنــــی ..
و بـــاز هـــم مـی پـــرســـی :
کجــــــــــــــــا !!

 

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, | 15:33 | Ali |

تو تک ستارهــ منی

منم اسیر بودنتـــ


از تهـــ دل داد میزنم

میمیرم از نبودنتـــ

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, | 15:28 | Ali |

دلمـــ میخواد وقتیـــ پیر شدمـــ

دخترمـــ یــــآ پسرمـــ ازم پرسید عشقتـــ کی بود ؟

بتونمـــ با دستم به اتــآق اشاره کنم و بگمــ :

اونـــآهاش ... اونجــآ نشستهـــ

فقطـــ همینـــ

 


برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, | 14:31 | setareh |

از جنس کدام نور بودی ستاره من؟

که جسارت با تو بودن در من جنبید؟

و من چه عاشقانه به رویت لبخند زدم

و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی

و این شد

عاشقانه ی آرام “من و تو”

 

Avazak.ir-Love (10598)


برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, | 12:37 | Ali |

چیزیمـــ نیستــــ

فقطــــ راستشـــ را بخواهیــــ

دلمـــ برایـــ با همــ بودنـــهای یواشکیـــ مان لکــــ زدهـــ استــــ :(

 

گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !  رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم  دَســتــهــایِ تـــُـو . . .  و رویِ آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!

 


برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, | 14:56 | setareh |

صفحه قبل 1 صفحه بعد